آره همسر عزیزم من نیاز دارم که با کسی حرف بزنم من نیاز دارم به یکی که حرفهام رو گوش بده 

چه فرقی می کنه برام این آدم مشاور باشه یا کس دیگه 

دیگه برام هیچ فرقی نمی کنه ؛ فقط به یک نفر نیاز دارم که باهاش حرف بزنم خفه شدم از بس سکوت کردم .

امروز که پیش مشاور شروع کردم به حرف زدن نفسم گرفت تمام بدنم یخ کرد احساس خفگی داشتم حس می کردم دستام داره می لرزه تنها کاری که از دستم اومد این بود که بطری آب رو از توی کیفم در بیارم و اب بخورم حتی دیگه نتونستم درست حرف بزنم و علنا صدام میلرزید.

وقتی فکر می کنم خنده ام می گیره تمام حرفی که من زدم این بود که خانواده تو دخالت می کنند توی زندگیمون 

فقط همین ولی اینقدر برای من عذاب آور بود حرف زدن 

شاید بیشتر انکار خونسردانه تو بود که من رو از درون می شکست و لرزش صدا از خورد شدن درونم بود

چطور می تونی انقدر راحت و بی هیچ نگرانی دروغ بگی چطور می تونی اینطوری همه چیز رو وارونه نشون بدی 

خداااااااایا دارم خفه میشم